ارائهی پاورپوینت بداء از منظر شيعه – تجربهای خاص و متمایز!
پاورپوینتی حرفهای و متفاوت:
فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه شامل 120 اسلاید جذاب و کاملاً استاندارد است که برای چاپ یا ارائه در PowerPoint آماده شدهاند.
ویژگیهای برجسته فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه:
- طراحی خلاقانه و حرفهای: فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه به شما این امکان را میدهد که مخاطبان خود را با یک طراحی خیرهکننده جذب کرده و پیام خود را به بهترین شکل انتقال دهید.
- سادگی در استفاده: اسلایدهای پاورپوینت بداء از منظر شيعه به گونهای طراحی شدهاند که استفاده از آنها بسیار آسان باشد و نیاز به تنظیمات اضافی نداشته باشید.
- آماده برای ارائه: تمامی اسلایدهای پاورپوینت بداء از منظر شيعه با کیفیت بالا و بدون نیاز به ویرایش، آماده استفاده هستند.
کیفیت تضمینشده با دقت بالا:
فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه با رعایت بالاترین استانداردهای طراحی تولید شده است. بدون نقص یا بهمریختگی، تمامی اسلایدها آماده برای یک ارائه بینقص و حرفهای هستند.
نکته مهم:
هرگونه تفاوت احتمالی در توضیحات ممکن است به دلیل نسخههای غیررسمی باشد. نسخه اصلی پاورپوینت بداء از منظر شيعه با دقت و حرفهای تنظیم شده است.
همین حالا فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه را دانلود کنید و ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید!
بخشی از متن پاورپوینت بداء از منظر شيعه :
بداء (تفکر شیعه)
بداء، در اصطلاح به معنای «تغییر در تقدیر و سرنوشت» است که بنا بوده در زمان معینی اتفاق بیفتد؛ اما گاهی به خاطر ظهور عامل و مصلحت جدید بر اثر اعمال اختیاری، پسندیده یا ناپسند انسان و … تغییر میکند و بر مبنای عامل و مصلحت تازه، اتفاق میافتد و یا زمان وقوع آن پس و پیش میشود.
بداء، همچون رجعت و عصمت، از ویژگیهای عقیدتی و تفکر شیعه اثنی عشری بهشمار میرود که مبتنی بر نصوص قرآنی و روائی فروانی است و عالمان و دانشمندان شیعه بر آن اتفاق دارند؛ اما مخالفان این دیدگاه، همواره در برابر آن موضعگیری نمودهاند. با توجه به اهمیت و آثار سرنوشت سازی که «بداء» در عقیده دارد، قرآن کریم توجه خاصی به آن نموده و اهلبیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهمیت ویژهای برای آن قائل شدهاند.
فهرست مندرجات
1 – بداء در لغت
2 – بداء در اصطلاح
3 – معنای بداء در مورد خدا و انسان
3.1 – دیدگاه مازندرانی
3.2 – دیدگاه شیخ طوسی
4 – علت انکار بداء
5 – ریشه قرآنی بداء
5.1 – آیه اول
5.2 – آیه دوم
5.3 – آیه سوم
5.4 – آیاتی از زبان امام رضا
6 – بداء در روایات اهلبیت
7 – دیدگاه مدرسی طباطبائی
7.1 – شبهات دیدگاه مدرسی
7.2 – شبهه طرح مسئله بداء توسط کیسانیه
7.3 – دیدگاه شهید مطهری
7.4 – شبهه بداء در امامت اسماعیل و سیدمحمد
7.4.1 – بداء محال
7.4.1.1 – دلیل عقلی
7.4.1.2 – دلایل نقلی
7.4.2 – روایت امام صادق و امام هادی از نامبردن ائمه
7.5 – بداء در امامت اسماعیل بن امام صادق
7.5.1 – نظر شیخ صدوق
7.5.2 – نظر شیخ مفید
7.6 – بداء در امامت محمد بن امام هادی
8 – بداء از دیدگاه اهلسنت
8.1 – ابن حجر و عینی
8.2 – ابنابیحاتم، سیوطی و ابنعبدالوهاب
8.3 – احمد بن حنبل و ابنکثیر
9 – تاثیر بداء در عقیده
10 – پانویس
11 – منبع
بداء در لغت
بداء، با الف ممدوده بر وزن سماء، اسم مصدر باب «بدا، یبدو» و به معنای آشکار شدن امری که پیش از آن پنهان بوده و یا به معنای «رای و تصمیم جدید» است.
[1] دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، ماده «بداء».
بداء در اصطلاح
بداء، در اصطلاح به معنای «تغییر در تقدیر و سرنوشت» است که بنا بوده در زمان معینی اتفاق بیفتد؛ اما گاهی به خاطر ظهور عامل و مصلحت جدید بر اثر اعمال اختیاری، پسندیده یا ناپسند انسان و … تغییر میکند و بر مبنای عامل و مصلحت تازه، اتفاق میافتد و یا زمان وقوع آن پس و پیش میشود. بداء، هم درباره انسان و هم درباره خداوند کاربرد دارد؛ اما معنای آن دو، فرق اساسی و کاربردهای متفاوتی با یکدیگر دارد.
معنای بداء در مورد خدا و انسان
بداء درباره انسانها به معنای تغییر در تصمیمگیری و ارائه رای جدید است؛ از آنجائی که علم انسان محدود است و همیشه نمیتواند همه جوانب سود و زیان خود را به خوبی تشخیص دهد، گاهی تصمیم میگیرد که کاری را انجام دهد؛ اما در حین کار و یا پیش از آن متوجه میشود که این تصمیم به ضرر او است و ممکن است تمام حاصل و سرمایه او را برباد دهد؛ از اینرو تصمیم خود را بر مبنای علم و دانش و مصلحت کشف شده جدید، تغییر میدهد.
روشن است که سرمنشا این تغییر در تصمیمگیری، جهل و محدودیت دانش انسان است؛ اما چون در خداوند جهل و نادانی راه ندارد و او همه رویدادها و حوادث گذشته و آینده آگاه است، چیزی بر او پوشیده نیست، سود و زیان هر چیزی نزد او آشکار و روشن است، این نوع از «بداء» برای خداوند محال است و کسی که به آن معتقد باشد، چون لازمهاش نسبت دادن جهل به پروردگار است، به اتفاق و اجماع مسلمان کافر شده است. شیخ صدوق (رضواناللهتعالیعلیه) در اینباره میگوید: وعندنا من زعم ان الله (عزّوجلّ) یبدو له الیوم فی شئ لم یعلمه امس فهو کافر والبراءه منه واجبه.
[2] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ص69، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم، 1405ه.
به اعتقاد شیعه اگر کسی بگوید که امروز برای خداوند چیزی آشکار شده است که آن را در گذشته نمیدانسته است، چنین شخصی کافر و بیزاری جستن از او واجب است.
اما بداء در خداوند، به معنای آشکار کردن مصلحتی است که بر بندگان مخفی بوده، انسانها گمان میکردهاند که این اتفاق در زمان معین اتفاق خواهد افتاد؛ اما برخلاف انتظار آنها، خداوند تصمیم خود را اعلام میدارد و به انسانها میفهماند که از اول نیز تصمیم او همین بوده است. و یا به تعبیر دیگر، خداوند مطابق شرایط و اوضاع خاصی، سرنوشت و تقدیری را در «ام الکتاب» تثبیت میکند؛ اما با ظهور مصالح و شرایط جدید و عواملی که در اختیار خود انسان و در سرنوشت و تقدیر او تاثیرگذار است، آنچه را تثبیت کرده، تغییر میدهد و تصمیم جدید را به اطلاع مردم میرساند. طبق آیه قرآن کریم «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِت؛
[3] رعد/سوره13، آیه39.
چیزی را پیش از آن تثبیت کرده، محو و چیزی را که تثبیت نکرده است، تثبیت مینماید.»
دیدگاه مازندرانی
مرحوم مازندرانی (شارح کتاب کافی) در تفسیر روایات بداء میگوید: فهو سبحانه کان فی الازل عالماً بانه یمحو ذلک الشیء فی وقت معین لمصلحه معینه عند انقطاع ذلک الوقت وانقضاء تلک المصلحه، ویثبت هذا الشیء فی وقته عند تجدد مصالحه، ومن زعم خلاف ذلک واعتقد بانه بدا له فی شیء الیوم مثلاً، ولم یعلم به قبله، فهو کافر بالله العظیم ونحن منه براء.
[4] مازندرانی، ملامحمدصالح، شرح اصول الکافی، ج4 ص246، تحقیق:السید علی عاشور، ناشر:دار احیاء التراث العربی بیروت، الطبعه:الاولی، 1421ه 2000م.
علم خداوند سبحان، ازلی است و میدانسته است که مطلبی را در زمان معین به سبب تمام شدن مصلحتش محو خواهد ساخت و یا وقتی مصلحت آن دوباره بازگشت آن را در زمان خودش ایجاد خواهد کرد؛ و کسی که بر خلاف اینمطلب اعتقاد داشته باشد، و مثلا بگوید که خداوند امروز چیزی را میداند که قبل از آن نمیدانسته است، او به خداوند کافر شده است و ما از او بیزاریم.
این معنا از «بداء» درباره خداوند با آیات و روایات فراوانی که از طریق اهلبیت (علیهمالسّلام) وارد شده، قابل اثبات است و تاثیر عمیقی بر اعتقاد و تدین بندگان دارد.
دیدگاه شیخ طوسی
شیخ طوسی پس از نقل روایاتی درباره «بداء» میگوید: والوجه فی هذه الاخبار ما قدمنا ذکره من تغیر المصلحه فیه، واقتضائها تاخیر الامر الی وقت آخر علی ما بیناه، دون ظهور الامر له تعالی، فانا لا نقول به ولا نجوزه، تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا. فان قیل: هذا یؤدی الی ان لا نثق بشئ من اخبار الله تعالی. قلنا: الاخبار علی ضربین ضرب لا یجوز فیه التغیر فی مخبراته، فانا نقطع علیها، لعلمنا بانه لا یجوز ان یتغیر المخبر فی نفسه، کالاخبار عن صفات الله تعالی وعن الکائنات فیما مضی، وکالاخبار بانه یثیب المؤمنین. والضرب الآخر هو ما یجوز تغیره فی نفسه لتغیر المصلحه عند تغیر شروطه، فانا نجوز جمیع ذلک، کالاخبار عن الحوادث فی المستقبل الا ان یرد الخبر علی وجه یعلم ان مخبره لا یتغیر، فحینئذ نقطع بکونه، ولاجل ذلک قرن الحتم بکثیر من المخبرات، فاعلمنا انه مما لا یتغیر اصلا، فعند ذلک نقطع به.
[5] شیخ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص431، تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ علی احمد ناصح، ناشر:مؤسسه المعارف الاسلامیه، الطبعه:الاولی، 1411ه.
بیان این روایات، همان است که ما ذکر نمودیم؛ که مصلحت یک کاری تغییر پیدا کرده؛ اما آشکار ساختن آن به سبب مصلحتی به تاخیر افتاده است؛ بدون آنکه مطلبی برای خداوند آشکار شده باشد؛ زیرا ما نه اعتقاد به اینمطلب داشته و نه آن را ممکن میدانیم؛ و خداوند بزرگتر از آن است که چنین باشد. اگر گفته شود که: نتیجه این اعتقاد این است که ما هرگز نتوانیم به اخباری که از جانب خداوند میرسد، اعتماد کنیم. در جواب میگوییم: اخبار بر دو نوع است:
نوع اول: تغییر در مفاد جایز نیست و ما بر اتفاق افتادن آن یقین داریم؛ چرا که میدانیم تغییر در نفس خبر دهنده جایز نیست؛ مثل اخبار از صفات خداوند و از آنچه بر کائنات گذشته و اخبار از اینکه به مؤمنان پاداش خواهد داد.
نوع دوم: تغییر در مفاد آن فی نفسه در هنگامی که مصالح و شرایط تغییر میکند، جایز است، ما تغییر در چنین مواردی را جایز میدانیم. مثل اخبار از حوادث آینده؛ مگر اینکه خبر طوری وارد شده باشد که بدانیم مفاد آن تغییر نمیکند؛ در این صورت به اتفاق افتادن آن یقین میکنیم، بههمین خاطر قطع و یقین با بسیاری از خبرها قرین شده است؛ پس میدانیم که این خبر از نوعی است که اصلا تغییر نمیکند، در اینحال به آن یقین میکنیم.
متاسفانه، اهلسنت با دریافت غلط معنای «بداء» و عدم تشخیص فرق «بداء» در انسان و خداوند، به شدت آن را انکار کردهاند.
علت انکار بداء
مخالفان «بداء در خداوند» آن را به همان معنای لغوی آن که درباره انسان مصداق دارد، گرفتهاند و چون این معنا سبب میشود که علم و دانش خداوند دچار تغییر و تبدیل شده و نسبت جهل به ذات پروردگار داده شود، آن را به شدت انکار کردهاند.
فخر رازی، تفسیر پرداز شهیر اهلسنت در اینباره مینویسد: المساله الخامسه: قالت الرافضه: البداء جائز علی الله تعالی، وهو ان یعتقد شیئاً ثم یظهر له ان الامر بخلاف ما اعتقده، وتمسکوا فیه بقوله: «یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاء وَیُثْبِتُ». واعلم ان هذا باطل لان علم الله من لوازم ذاته المخصوصه، وما کان کذلک کان دخول التغیر والتبدل فیه محالاً.
[6] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج19 ص52، ناشر:دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه:الاولی، 1421ه – 2000م.
مساله پنجم: رافضیها میگویند: بداء برای خداوند جایز است و آن بدینمعنا است که خداوند به چیزی اعتقاد داشته باشد، سپس آشکار شود که واقعیت بر خلاف اعتقاد او بوده است. (علم او تبدیل به جهل میشود) آنها به این آیه «یمحو الله…» استناد کردهاند. بدانید که این اعتقاد باطلی است؛ چرا که علم خداوند از لوازم ذات خداوند است، و چیزی که اینچنین باشد (از لوازم ذات باشد) تغییر و تبدیل در آن محال است.
در حالی که معنای صحیح بداء نزد شیعه به استناد آیات و روایات، عبارت است از اظهار مصالح تشریع، ملاکات احکام و … که نزد مردم مخفی بوده و به معنای تثبیت و تغییر سرنوشت انسانها با توجه به رفتاری که خود آنها داشتهاند است، نه به معنای آشکار شدن آنچه از دید خداوند مخفی بوده است. در اینصورت نه علم خداوند جهل میشود و نه تغییری در آن صورت میگیرد.
شیخ صدوق (رضواناللهتعالیعلیه) در رد پندار اینگونه افراد میگوید: لیس البداء کما یظنه جهال الناس بانه بداء ندامه تعالی الله عن ذلک… والبداء هو رد علی الیهود لانهم قالوا: ان الله قد فرغ من الامر فقلنا: ان الله کل یوم فی شان، یحیی ویمیت ویرزق ویفعل ما یشاء. والبداء لیس من ندامه، و هو ظهور امر، یقول العرب: بدا لی شخص فی طریقیای ظهر، قال الله عز وجل: (وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون.
[7] زمر/سوره39، آیه47.
ای ظهر لهم، ومتی ظهر لله تعالی ذکره من عبد صله لرحمه زاد فی عمره، ومتی ظهر له منه قطیعه لرحمه نق صمن عمره، ومتی ظهر له من عبد اتیان الزنا نقص من رزقه وعمره، ومتی ظهر له منه التعفف عن الزنا زاد فی رزقه وعمره».
[8] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص335 – 336، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
بداء آنچنان که گمراهان میپندارند نیست، به این معنی که خداوند کاری انجام دهد و سپس از آن پشیمان گردد … بداء در مقابل نظر یهود است که میگفتند خداوند تمام کارها را انجام داده است (و دیگر تغییری انجام نخواهد شد)؛ اما ما میگوییم: خداوند هر روزی چیزی را تعیین میکند، میمیراند و زندگی میبخشد روزی میدهد و کاری را که بخواهد انجام میدهد.
بداء به معنی پشیمانی نیست؛ بلکه به معنی آشکار شدن چیزی است؛ عرب میگوید: در مسیر راه شخصی در برابر من ظاهر شد؛ خداوند نیز فرموده است: و برای ایشان از جانب خدا چیزی (بداء) آشکار شد که گمان آن را نمیکردند. و هر زمان بندهای صله رحم بهجا آورد بر عمر وی میافزاید؛ و هر زمان بندهای قطع رحم نماید خداوند از عمر وی بکاهد؛ و هر زمان بندهای مرتکب فحشا شود از عمر و روزی او بکاهد؛ و هر زمان بندهای از زنا دوری کند و راه عفت برگزیند خداوند بر عمر و روزی او بیفزاید.
ریشه قرآنی بداء
آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که «بداء» را درباره خداوند به اثبات میرساند، ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) با استناد به همین آیات «بداء» را به اثبات رساندهاند که ما به تعدادی از این آیات اشاره میکنیم.
آیه اول
آیه 39 سوره رعد، بیشترین بحث را در اینباره بهوجود آورده و اکثر کسانی که درباره «بداء» گفتگو کردهاند، به این آیه استدلال نمودهاند:
«یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ؛
[9] رعد/سوره13، آیه39.
خداوند هرچه را بخواهد محو، و هرچه را بخواهد اثبات میکند و «امّ الکتاب» [لوح محفوظ] نزد اوست!»
مرحوم عیاشی و فیض کاشانی در تفسیرشان در ذیل آیه این روایت را نقل کردهاند:
(287) 10 – وعن الحسین بن زید، عن جعفر بن محمد، عن ابیه، (علیهمالسّلام) قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ان المرء لیصل رحمه وما بقی من عمره الا ثلاث سنین، فیمدها الله الی ثلاث وثلاثین سنه وان العبد لیقطع رحمه، وقد بقی من عمره ثلاث وثلاثون سنه فیقصرها الله الی ثلاث سنین او ادنی، قال: وکان جعفر ع یتلو هذه الآیه: (یمحوا الله ما یشاء ویثبت وعندهام الکتاب).
[10] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج2 ص220، تحقیق:السیدهاشم الرسولی المحلاتی، ناشر:المکتبه العلمیه الاسلامیه – طهران.
[11] فیض کاشانی، ملامحسن، التفسیر الصافی، ج3، ص74-75، تحقیق:العلامه الشیخ حسین الاعلمی، ناشر:مکتبه الصدر – طهران، الطبعه:الثانیه، 1416ه 1374ش.
[12] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج14، ص537، تحقیق و نشر:مؤسسه آل البیت (علیهمالسّلام) لاحیاء التراث.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: مردی صله رحم میکند و از عمر او سه سال بیشتر نمانده، خداوند عمر او را به خاطر این عمل، سی سال طولانی میکند، بندهای قطع رحم میکند، از عمر او سی و سه سال مانده است، خداوند عمر او را به سه سال یا کمتر کاهش میدهد. راوی میگوید: امام صادق (علیهالسّلام) سپس این آیه را میخواند: «یمحوا الله…».
امام رضا (علیهالسّلام) در جواب سلیمان مروزی که گفته بود: «قَدْ فَرَغَ مِنَ الْاَمْرِ فَلَیْسَ یَزِیدُ فِیهِ شَیْئاً؛ خداوند، کار را تمام کرده و فارغ شده و چیزی اضافه نخواهد کرد» فرمود: هَذَا قَوْلُ الْیَهُودِ فَکَیْفَ قَالَ: «ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ»؟ قَالَ سُلَیْمَانُ اِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَنَّهُ قَادِرٌ عَلَیْهِ. قَالَ: اَ فَیَعِدُ مَا لَا یَفِی بِهِ؟ فَکَیْفَ قَالَ: «یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ» وَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ» وَقَدْ فَرَغَ مِنَ الْاَمْرِ؟ فَلَمْ یُحِرْ جَوَابا.
[13] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص452، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
این عقیده یهودیان است. اگر چنین عقیدهای صحیح باشد چگونه در قرآن میفرماید «ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم». سلیمان گفت منظورش این است که قادر به اینکار است.
امام (علیهالسّلام) فرمود: پس وعده میدهد؛ ولی وفا نمیکند؟ پس چگونه میفرماید: «یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ؛ او هر چه بخواهد در آفرینش میافزاید» و میفرماید: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند و «امّ الکتاب» [لوح محفوظ] نزد اوست». با اینکه کار را تمام کرده باشد این آیات دیگر معنی ندارد. اینجا بود که سلیمان مروزی در جواب فرو ماند.
آیه دوم
قصه حضرت ابراهیم و فرمان خداوند بر قربانی کردن اسماعیل و سپس بازگشت از دستور قبلی که در سوره صافات بدان اشاره شده، بهترین و برجستهترین مصداق «بداء» در حق باریتعالی است. قرآن کریم داستان را اینگونه نقل کرده است:
«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَابُنیَ َّ اِنیّ ِ اَرَی فیِ الْمَنَامِ اَنیّ ِ اَذْبحَُکَ فَانظُرْ مَا ذَا تَرَی قَالَ یَاَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنیِ اِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابرِینَ. فَلَمَّا اَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ. وَنَادَیْنَاهُ اَن یَاِبْرَاهِیمُ. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّءْیَا اِنَّا کَذَالِکَ نجَْزِی الْمُحْسِنِینَ. اِنَّ هَاذَا لهَُوَ الْبَلَؤُاْ الْمُبِین؛
[14] صافات/سوره37، آیه102-106.
هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!» هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد … او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به ماموریت خود عمل کردی)!» ما اینگونه، نیکوکاران را جزا میدهیم!. این مسلّماً همان امتحان آشکار است!».
آیه سوم
«وَلَوْ اَنَّ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ما فِی الْاَرْضِ جَمیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَبَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ؛
[15] زمر/سوره39، آیه47.
اگر ستمکاران تمام آنچه را روی زمین است مالک باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهایی یابند و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند!»
مرحوم شیخ صدوق در تفسیر این آیه میگوید: قال الله عزوجل: (وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون) ای ظهر لهم، ومتی ظهر لله تعالی ذکره من عبد صله لرحمه زاد فی عمره، ومتی ظهر له منه قطیعه لرحمه نقص من عمره، ومتی ظهر له من عبد اتیان الزنا نقص من رزقه وعمره، ومتی ظهر له منه التعفف عن الزنا زاد فی رزقه وعمره.
[16] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص336، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
این گفته خداوند: «و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند!» یعنی برای آنها آشکار شد، وقتی برای خداوند از جانب بندهای صله رحمی دیده شود، عمرش را زیاد میکند، وقتی قطع رحمی از او ببیند، عمرش را کوتاه میکند، وقتی برای خداوند آشکار شود که بندهای زنا کرده است، از روزی و عمر او میکاهد و هنگامی که عفت و خودداری از زنا آشکار شود، بر عمر و روزی او میافزاید.
آیاتی از زبان امام رضا
آیات دیگری نیز در قرآن برای اثبات اینمطلب وجود دارد که ما آن را از زبان امام رضا (علیهالسّلام) که مناظره با سلمان المروزی مطرح کردهاند، نقل میکنیم:
وَمَا اَنْکَرْتَ مِنَ الْبَدَاءِ یَا سُلَیْمَانُ وَاللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ: «اَ وَ لا یَذْکُرُ الْاِنْسانُ اَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ یَکُ شَیْئاً» وَیَقُولُ عَزَّ وَجَلَّ: «وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» وَیَقُولُ: «بَدِیعُ السَّماواتِ وَالْاَرْضِ» وَیَقُولُ عَزَّ وَجَلَّ: «یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ» وَیَقُولُ: «وَبَدَاَ خَلْقَ الْاِنْسانِ مِنْ طِینٍ» وَیَقُولُ عَزَّ وَجَلَّ: «وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِاَمْرِ اللَّهِ اِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَاِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ» وَیَقُولُ عَزَّ وَجَلَّ «وَما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ اِلَّا فِی کِتابٍ». …
[17] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص443، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
ای سلیمان! «بداء» را انکار میکنی؛ در حالی که خدای (عزّوجلّ) میفرماید: «آیا انسان به خاطر نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟!» و فرمود: «او کسی است که آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند» و میفرماید: «هستی بخش آسمانها و زمین اوست!» و میفرماید: «او هر چه بخواهد در آفرینش میافزاید» و نیز گفته است: «و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد» و فرموده: «وگروهی دیگر، به فرمان خدا واگذار شدهاند (و کارشان با خداست) یا آنها را مجازات میکند، و یا توبه آنان را میپذیرد (هر طور که شایسته باشند) و خداوند دانا و حکیم است!» و نیز فرموده است که «و هیچکس عمر طولانی نمیکند، یا از عمرش کاسته نمیشود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است». ..
البته آیات بسیاری در راستای اثبات «بداء» در قرآن کریم وجود دارد و اهلبیت (علیهمالسّلام) بدانها استناد کردهاند که ما به جهت اختصار به همیناندازه اکتفا میکنیم.
بداء در روایات اهلبیت
از آنجائی که «بداء» در عقیده و باور توحیدی تاثیرگذاری فراوانی دارد، ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) نیز به آن اهمیت بسیاری دادهاند؛ تاجائی که آن را در کنار توحید و شرک، از مهمترین عقائد مسلمانان بهشمار آوردهاند. شیخ کلینی در کتاب شریف کافی و شیخ صدوق در کتاب شریف التوحید با سند صحیح نقل کردهاند:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ نَبِیّاً حَتَّی یَاْخُذَ عَلَیْهِ ثَلَاثَ خِصَالٍ الْاِقْرَارَ بِالْعُبُودِیَّهِ وَخَلْعَ الْاَنْدَادِ وَاَنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَیُؤَخِّرُ مَا یَشَاء.
[18] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج1، ص147، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، 1362 ه. ش.
[19] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص333، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که آن حضرت فرمود: خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد؛ مگر اینکه درباره انجام سه برنامه از او پیمان گرفت: 1. به بندگی خداوند اعتراف نماید؛ 2. شریکان و همتایان پوشالی را کنار بزند؛ 3. معترف باشد که خداوند هر آن برنامهای را که بخواهد پیش از موعد مقرر اجرا میکند و هر برنامهای را که بخواهد به تاخیر میاندازد.
در کنار هم قرار دادن این سه برنامه، اهمیت «بداء» را بیش از پیش برای ما روشن ساخته و ثابت میکند که «بداء» بهاندازه توحید، نفی شرک، در عقیده تاثیرگذار است.
همچنین شیخ کلینی و شیخ صدوق نقل کردهاند: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ اَبِی اِسْحَاقَ ثَعْلَبَهَ عَنْ زُرَارَهَ بْنِ اَعْیَنَ عَنْ اَحَدِهِمَا (علیهماالسّلام) قَالَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ مِثْلِ الْبَدَاء.
[20] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج1، ص146، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، 1362 ه. ش.
[21] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص332، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
از امام صادق یا امام باقر (علیهماالسّلام) نقل شده است که فرمود: خداوند با هیچ چیزی، بهاندازه (اعتراف به) «بداء» پرستش نشده است.
و در روایت معتبره دیگری که شیخ کلینی در ادامه روایت پیشین و به صورت مرسل و شیخ صدوق به صورت مسند نقل کرده است، امام میفرماید که خداوند با هیچچیز بهاندازه «بداء» تعظیم و تکریم نشده است: حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید رحمه الله قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن ایوب بن نوح، عن ابن ابی عمیر، عن هشام بن سالم، عن ابی عبدالله (علیهالسّلام)، قال: ما عظم الله (عزّوجلّ) بمثل البداء.
[22] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج1، ص146، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، 1362 ه. ش.
[23] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص333، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
اقرار و اعتراف به «بداء» و اینکه خداوند حتی بعد از ثبت تقدیر و سرنوشت، بازهم میتواند مقدرات و سرنوشت مردم را تغییر داده و در آن دخل و تصرف نماید، راه بندگی خداوند را برای بندگان باز میگذارد تا با عبادت و انجام اعمال صالح بیشتر، سرنوشت بهتری را برای خود رقم بزنند؛ از اینرو طبیعی است که بگوییم هیچچیز بهاندازه اعتراف به «بداء» سبب تشویق مردم به عبادت و پرستش خداوند نشده است.
از آنجائی که مخالفان همواره در برابر این عقیده سرنوشتساز مبارزه کرده و برای غلط جلوه دادن معنای آن تلاش کردهاند، ائمه (علیهمالسّلام) نیز در روایات فراوان معنای دقیق «بداء» را به پیروانشان یادآوری نمودهاند.
شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین در اینباره مینویسد: حَدَّثَنَا اَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ الْاَشْعَرِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا اَبُو عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ اللُّؤْلُؤِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ اَبِی بَصِیرٍ وَسَمَاعَهَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیهالسّلام) قَالَ: مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللَّهَ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْ ءٍ الْیَوْمَ لَمْ یَعْلَمْهُ اَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْه.
[24] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ص69-70، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم، 1405ه.
هر کس معتقد باشد که امروز چیزی بر خداوند آشکار میشود که دیروز آن را نمیدانسته است، پس بایستی از او بیزار باشید.
و شیخ کلینی با سند صحیح نقل میکند: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ: مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ ءٍ اِلَّا کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ اَنْ یَبْدُوَ لَه.
[25] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج1، ص148، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، 1362 ه. ش.
خداوند در هیچ زمینهای بداء انجام نداد؛ مگر آنکه قبل از این بداء و آشکار سازی، آن مطلب در علم خداوند موجود بوده است.
البته روایت در اینباره بیش از آن است که بتوان همه آنها را در این مختصر جمعآوری کرد، اهل تحقیق میتوانند به کتابهای مفصل در اینباره مراجعه فرمایند.
دیدگاه مدرسی طباطبائی
یکی از مباحث مهمی که جناب آقای سیدحسن مدرسی طباطبائی در کتاب «مکتب در فرایند تکامل» مطرح کردهاند، مساله «بداء» و خواستگاه این عقیده است. ایشان در این بحث مدعی هستند که عقیده «بداء» از ابداعات و دستاوردهای فرقه منقرض شده کیسانیه (کسانی که به امامت محمد حنفیه معتقد بودند و از طرفداران مختار ثقفی بهشمار میآمدند) است.
وی بداء را اینگونه آغاز میکند:
«گروه دیگری را هواداران اسماعیل، یکی از فرزندان امام صادق که یکی دو سال پیش از رحلت پدر خود درگذشت، تشکیل میدادند. اسماعیل، فرزند ذکور ارشد امام و بسیار مورد علاقه و محبت ایشان بود و انتظار عمومی آن بود که وی جانشین آن حضرت خواهد بود. حتی شایعاتی قوی در جامعهی شیعه به وجود آمده بود که امام او را صریحاً به عنوان جانشین خود معین فرموده است»
[26] مدرسی طباطبائی، سیدحسن، مکتب در فرایند تکامل، ص119.
و در ادامه میگوید: «فوت غیر منتظره اسماعیل به این دلیل مشکلاتی از نظر عقیدتی برای بسیاری از شیعیان پیشآورد که از یک طرف میپنداشتند امام، وی را بهعنوان جانشین خود نصب کرده و از طرف دیگر معتقد بودند که نحوهی تسلسل ائمه از پیش، بوسیلهی خداوند مشخص شده و هر امامی جانشین خود را بر اساس آن تعیین قبلی که به وسیلهی خداوند یا از طریق پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا امام پیشین به آن امام تعلیم داده شده بود، تعیین و نصب میکند.»
[27] مدرسی طباطبائی، سیدحسن، مکتب در فرایند تکامل، ص120.
«البته کسانی که ائمه را عالم به غیب میدانستند نیز در اینجا با فرض قبول شایعات موجود به مشکلات مشابهی برخورد میکردند. برخی برای رفع این مشکلات، مفهوم بداء را که پیشتر وسیله کیسانیّه متقدم ابداع شده و در صورت اولیه خود به معنی تغییر در تصمیم الهی بوده پشنهاد میکردند. متکلمان شیعه بعداً تفسیر دیگری از این مفهوم کرده و آن را به معنی ابداء دانستند یعنی آشکار ساختن خداوند بر مردم که اراده واقعی او چیزی جز آن است که آنان انتظار داشتند.
[28] مادلونگ، دانشنامه انسیکلوپدیا ایرانیکا زبان انگلیسی، ج3، ص354-355.
»
و باز دوباره به بحث «بداء» رجوع کرده و میگوید: «در اواخر دوره امامت حضرت هادی (علیهالسّلام) با فوت فرزند ذکور ارشد ایشان ابوجعفر محمد مجدداً گفتگوهایی در جامعه شیعه پدید آمد. حضرت سیدمحمد فرزند امام هادی (علیهالسّلام) که جوانی بسیار مهذّب و آراسته
[29] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص100.
[30] اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات والفرق، ص109.
[31] عمری، علی بن محمد، المجدی، ص131.
و بی نهایت مورد علاقه پدر خود و جامعه شیعیان بود در چشم همه به عنوان نامزد اصلی مقام امامت شناخته میشد. حتی نقلهایی هست که مدعی است امام هادی صریحاً او را به عنوان جانشین خویش به پیروان خود معرفی فرموده بودند.
[32] خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه، ص385.
[33] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص81-82.
[34] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص120-121.
اما علیرغم انتظار عمومی، این فرزند سه سال پیش از درگذشت پدر وفات نمود و حضرت هادی (علیهالسّلام) در همان مجلس تعزیت وفات او، فرزند بعدی (در کافی در باب نصّ بر امامت حضرت عسکری (علیهالسّلام) (و از آنجا در اعلام ولی و جز آن) روایات متعددی است که حضرت عسکری از جناب سیدمحمد ب سال بزرگتر بودهاند. معمولا این اظهار در دنباله روایاتی است که از زبان حضرت هادی (علیهالسّلام) نقل میکند که جانشین ایشان «اکبر اولاد» خواهد بود. نگارنده تردیدی ندارم که تمام این اظهارات مربوط به راویان متاخری است که تصور کردهاند اگر چنین توضیحی ندهند آن گفته به معنی نصّ بر امامت جناب سیدمحمد خواهد در حالی که از کجا که امام، آن را در زمان حیات وی گفته بودهاند؟ اما پس از وفات او که حضرت عسکری (علیهالسّلام) یقینا ارشد اولاد بازمانده بوده است.
فی الواقع اگر حضرت عسکری (علیهالسّلام) ارشد اولاد بودهاند چگونه قابل تصور است که همه جامعه شیعه انتظار داشته باشند که جناب سیدمحمد، جانشین پدر باشد؟ درست است که آن امامزاده جلیل القدر، جامع کمالات و صفات حسنه و بسیار مهذب و آراسته بوده است اما یقینا حضرت عسکری (علیهالسّلام) در این جهات مقدم بوده و واجد حد عالی همان مکارم و فضایل بودهاند. پس اگر ارشدیت سنی بنوبد هرگز امکان نداشت فرزند کوچکتر امام در نظر عامه شیعیان جانشین پدر باشد. محدثان توجه نکرده آند که اگر حضرت عسکری (علیهالسّلام) فرزند بزرگتر بودهاند نقل اینکه حضرت هادی فرموده باشند «یا بنی احدث لله شکرا فقد احدیث فیک امرا» جسارت به مقام مقدس حضرت عسکری (سلام الله علیه» است.) خود حضرت امام عسکری (علیهالسّلام) را با اینخطاب شریف که «یا بنی احدث لله شکرا فقد احدث فیک امرا» به جانشینی خود منصوب فرمودند.
[35] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص327.
[36] شیخ مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج2، ص316.
[37] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص55.
[38] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص203.
[39] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص121-122.
بدینترتیب جامعه شیعه بار دیگر تجربه بدا (ظهور غیر منتظره مشیّت الهی» را که هنوز بسیاری از مردم بی توجه به اشکالات کلامی آن بهمعنی حدیث تغییر در مشیت الهی میگرفتند از سر گذراند.»
[40] مدرسی طباطبائی، سیدحسن، مکتب در فرایند تکامل، ص132-133.
شبهات دیدگاه مدرسی
مهمترین گفتههای جناب مدرسی در این بحث را میتوان در چند محور خلاصه کرد:
1. بداء از دستاوردهای کیسانیه است، پیش از آن سابقه نداشته و توسط آنها وارد عقائد شیعه شده است؛
2. شیعیان برای توجیه «علم غیب امام» به اصل «بداء» متوسل شدهاند؛
3. از آن جائی که ائمه شیعه از علم غیب بهرهای نداشتند، طبیعی است که از جانشین بعدی خود نیز آگاهی نداشته باشند، گاهی فرزندان بزرگ خود را به عنوان جانشین خود معرفی میکردند؛ اما پس از مدتی و با فوت پسر بزرگ امام، متوجه میشدند که جانشین واقعی او فرزند کوچکتر او بوده و این قضیه درباره اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق و سیدمحمد فرزند بزرگتر امام هادی (علیهماالسّلام) اتفاق افتاده است.
شبهه طرح مسئله بداء توسط کیسانیه
در ادامه ثابت خواهیم کرد که برخلاف ادعای جناب مدرسی نخستین کسانی که باور «بداء» را با استناد به آیات متعدد قرآن کریم، مطرح کردهاند، ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) بوده و فرقههای منحرف و منقرض شدهای همچون کیسانیه هیچ نقشی در فرایند تکامل این دیدگاه نداشتهاند.
تفکر و باور عمیق «بداء» بسیار والاتر و ظریفتر از آن است که فرقههای منحرفی همچون کیسانیه بتوانند آن را ابداع نموده و به خورد اهلبیت (علیهمالسّلام) بدهند. بلی، امکان دارد که کیسانیه نیز این دیدگاه تاثیرگذار در عقیده را پذیرفته باشند؛ اما این دلیل نمیشود که با وجود آیات قرآن و روایات متعدد اهلبیت (علیهمالسّلام) درباره بداء، کیسانیه را ابداع کننده این تفکر بدانیم.
طبق نقل شهرستانی، مختار ثقفی به این دلیل مساله «بداء» را پذیرفته بود که وقتی به طرفدارانش وعدهای میداد، اگر آن وعده محقق میشد، آن را دلیل بر صدق گفتارش میدانست و هر وقت وعدهاش خلاف درمیآمد، به «بداء» متوسل میشد و میگفت که برای خداوند در اینباره «بداء» حاصل شده است:
فمن مذهب المختار انه یجوز البداء علی الله تعالی… وانما سار المختار الی اختیار القول بالبداء لانه کان یدعی علم ما یحدث من الاحوال اما بوحی یوحی الیه واما برساله من قبل الامام فکان اذا وعد اصحابه بکون شیء وحدوث حادثه فان وافق کونه قوله جعله دلیل علی صدق دعواه وان لم یوافق قال قد بدی لربکم…
[41] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1 ص171-172.
از عقائد مختار این بود که او «بداء» را برای خداوند جایز میدانست. وی این عقیده را پذیرفته بود؛ چون ادعا میکرد از تمام اتفاقات پیشرو آگاهی دارد، یا به وسیله وحی که به او میشود یا به وسیله نامهای که امام برای او میفرستد. پس هر وقت به طرفداران وعده چیزی را میداد یا حادثهای را پیش بینی میکرد، اگر واقعا با پیش بینی و وعده او موافق بود، آن را دلیل بر صدق گفتارش میشمرد و هر وقت خلاف آن اتقاق میافتاد، ادعا میکرد که برای پروردگار شما «بداء» حاصل شده است.
شاید سوء استفاده همین عده از عقیده شامخ و والای «بداء» سبب شده است که مخالفان مذهب اهلبیت (علیهمالسّلام) به درک درستی از آن نرسیده و عقیده «بداء» در مذهب شیعه را با عقیده کیسانیه و دیگر فرق منحرف یکی بدانند و در تشنیع هرچه بیشتر گفتارشان علیه شیعه تلاش نمایند.
دیدگاه شهید مطهری
جناب مدرسی ادعا دارد که شاگرد شهید مطهری بوده است؛ اما جالب است که استاد ایشان صراحتا میگوید که قرآن کریم نخستینبار مساله «بداء» را مطرح کرده است. در مجموعه آثار شهید مطهری جلد اول چنین آمده است: «اعتراف میکنم شگفتآور است اما حقیقت است این همان مساله عالی و شامخ «بداء» است که قرآن کریم برای اولینبار در تاریخ معارف بشری از آن یاد کرده است: “یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عندهام الکتاب؛ خداوند هر چه بخواهد [که قبلا ثبت شده است] محو میکند و هر چه بخواهد [که قبلا ثبت نشده است] ثبت میکند و کتاب مادر [اصل و مادر همه کتابها و نوشتهها] منحصرا نزد اوست”.
[42] شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج1، ص390.
در تمام سیستمهای معارف بشری سابقه ندارد؛ در میان فرق اسلامی تنها دانشمندانی از شیعه اثنی عشریه هستند که در اثر اهتداء و اقتباس از کلمات ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) توانستهاند به این حقیقت پی ببرند و این افتخار را به خود اختصاص دهند. ما در اینجا نمیتوانیم تفضیلا وارد مبحث عالی فلسفی بشویم و درست مطلب را آنچنانکه هست روشن کنیم در اینجا همین قدر اشاره کرده میگوییم مساله «بداء» ریشه قرآنی دارد و از لطیفترین حقایق فلسفی است در میان فلاسفه شیعه نیز جز بعضی که در قرآن زیاد تدبر میکردهاند و از آثار و کلمات پیشوایان شیعه مخصوصا کلمات امام اول امیرالمومنین علی (علیهالسلام) استفاده میکردهاند کسی دیگر به غور اینمطلب نرسیده است.»
حال با توجه به اثبات اینمطلب که عقیده «بداء» ریشه در قرآن کریم دارد و اهلبیت (علیهمالسّلام) با استناد به آیات قرآن کریم بر این عقیده پافشاری کردهاند، چگونه میتوان ادعای جناب مدرسی را پذیرفت که کیسانیه این تفکر والا، ارزشمند و مؤثر در اعتقاد و دیانت را ابداع کرده باشند؟ و آیا اهلبیت طهارت و عصمت، همان کسانی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را در حدیث متواتر ثقلین که مورد قبول جناب مدرسی نیز هست، عٍدل قرآن معرفی کرده، امکان دارد که این تفکر را از کیسانیه یادگرفته باشند؟
چگونه میتوان باور کرد که شخصی همچون مدرسی که خود را مجتهد و صاحب اجازه اجتهاد میداند، این روایات را در کتاب شریف کافی و استدلال ائمه (علیهمالسّلام) را به آیات قرآن کریم مشاهده نکرده باشد؟ آیا با این وجود میتوان گفت که ایشان با اهداف خاص، عقائد شیعه را زیر سؤال نبرده است؟
شبهه بداء در امامت اسماعیل و سیدمحمد
بحث بعدی که جناب مدرسی مطرح کردهاند، قضیه «بداء» در امامت اسماعیل فرزند امام صادق و سیدمحمد فرزند امام هادی (علیهماالسّلام) است.
ما ابتدا چند نکته درباره امکان یا عدم امکان «بداء» در امامت اسماعیل و سیدمحمد یادآوری کرده و در ادامه از آن جایی که قضیه اسماعیل با قضیه سیدمحمد تفاوتهایی دارد، ما به صورت جداگانه از هر دوی آنها پاسخ خواهیم داد.
بداء محال
عقل و نقل بر اینمطلب دلالت دارد که «بداء» در اخباری که خداوند به وسیله انبیاء، اوصیاء پیامبران به اطلاع مردم رسانده و آنها از جانب خداوند اینمطلب را نقل و از اتفاق افتادن قطعی آن خبر دادهاند، امکان پذیر نیست. مثلا اگر پیامبر خدا و یا جانشین او به مردم بدون هیچ قید و شرطی بگوید که در فلان روز، فلان اتفاق میافتد، در اینصورت باید آن اتفاق بیفتد و امکان «بداء» از جانب خداوند درباره آن خبر وجود ندارد.
دلیل عقلی
«بداء» در چنین اخباری، سبب سلب اعتماد مردم به آن پیامبر و به اخباری که میدهد خواهد شد و مردم آن پیامبر را جاهل و دروغگو خواهند خواند. در این صورت آن پیامبر جایگاه خود را در میان مردم از دست خواهد داد و غرضی را که خداوند از فرستادن پیامبران و نصب امام داشته است، نقض خواهد شد و نقض غرض قبیح و برای خداوند محال است.
دلایل نقلی
از دیدگاه روایات نیز «بداء» در اخبار و پیش بینیهای پیامبران و ائمه محال است. چنانچه شیخ کلینی با سند صحیح در اینباره، نقل میکند: مُحَمَّدُ بْنُ اِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ اَبَا جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) یَقُولُ الْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ اَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَعِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَرُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَرُسُلَهُ فَاِنَّهُ سَیَکُونُ لَا یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَلَا مَلَائِکَتَهُ وَلَا رُسُلَهُ وَعِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ یُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَیُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاء.
[43] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج1، ص147، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، 1362 ه. ش.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: علم، بر دو گونه است: 1. علمی که نزد خدا در خزانه است و کسی از مخلوق از آن آگاه نیست؛ 2. دانشی که خدا به فرشتگان و پیغمبرانش یاد داده است. آنچه را که به پیامبران و فرشتگان آموزش داده، قطعاً مطابق آنچه آموزش داده، واقع خواهد شد؛ زیرا خداوند نه خودش را تکذیب کند و نه فرشتگان و پیمبرانش را؛ اما دانشی که نزد خودش در خزانه است، میتواند اتفاق افتادن آن را پیشاندازد و یا به تاخیر افکند و هرچه را میخواهد تثبیت میکند.
و در روایت دیگری حضرت امام رضا (علیهالسّلام) خطاب به سلیمان مروزی، متکلم مشهور خراسان فرمود: یَا سُلَیْمَانُ اِنَّ عَلِیّاً (علیهالسّلام) کَانَ یَقُولُ الْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَلَائِکَتَهُ وَرُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَرُسُلَهُ فَاِنَّهُ یَکُونُ وَلَا یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَلَا مَلَائِکَتَهُ وَلَا رُسُلَهُ وَعِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ اَحَداً مِنْ خَلْقِهِ یُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَیُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَیَمْحُو ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ مَا یَشَاء.
[44] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص444، تحقیق:السیدهاشم الحسینی الطهرانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین قم.
شاهد بر اینمطلب روایتی است از امیرمؤمنان (علیه
چرا پاورپوینت بداء از منظر شيعه بهترین انتخاب برای ارائههای شماست؟
در دنیای رقابتی امروز، ارائهای جذاب و حرفهای میتواند تأثیر بزرگی در جلب توجه مخاطبان داشته باشد. فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه با طراحی منظم، زیبا و استاندارد به شما کمک میکند تا محتوای خود را به شیوهای خیرهکننده و اثرگذار ارائه دهید. این فایل با جزئیات دقیق و ساختار حرفهای، ابزاری مطمئن برای موفقیت در ارائههای شماست.
ویژگیهای برتر فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه:
- طراحی بینقص و خلاقانه: تمام جزئیات پاورپوینت بداء از منظر شيعه با دقت طراحی شدهاند تا نیازهای ارائههای تخصصی شما را برآورده کند.
- ساختاری ساده و منظم: محتوا در پاورپوینت بداء از منظر شيعه به گونهای سازماندهی شده که بهراحتی خوانده شود و مفاهیم به صورت شفاف انتقال یابد.
- جلوههای بصری منحصربهفرد: استفاده از رنگهای هماهنگ و گرافیکهای حرفهای، فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه را از سایر فایلها متمایز میکند.
- کاربرد گسترده: پاورپوینت بداء از منظر شيعه برای جلسات کاری، پروژههای علمی و حتی تدریس بسیار مناسب است.
- امکان ویرایش آسان: پاورپوینت بداء از منظر شيعه به شما اجازه میدهد تغییرات دلخواه خود را با سرعت و سهولت اعمال کنید.
چطور با پاورپوینت بداء از منظر شيعه بهترین نتیجه را کسب کنید؟
برای داشتن یک ارائه حرفهای و بدون نقص، کافی است پاورپوینت بداء از منظر شيعه را دانلود کرده و به کار ببرید. این فایل آماده به شما امکان میدهد که تنها با چند کلیک ساده، اسلایدها را مطابق نیاز خود تغییر دهید و از طراحی حرفهای آن بهرهمند شوید.
انتخابی عالی برای همه کاربران:
فرقی نمیکند که دانشجو، مدرس یا متخصص باشید؛ پاورپوینت بداء از منظر شيعه به شما کمک میکند تا محتوای خود را به شکلی ساده و حرفهای ارائه دهید. با صرفهجویی در زمان، کیفیت ارائه شما ارتقا مییابد و مخاطبان تحت تأثیر قرار میگیرند.
چرا به ما اعتماد کنید؟
پاورپوینت بداء از منظر شيعه با توجه به نیازهای واقعی کاربران طراحی شده است. تیم ما با بررسی بازخوردها محصولی ارائه کرده که از نظر محتوا و طراحی بینقص است. ما تضمین میکنیم که فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه شما را ناامید نخواهد کرد و در صورت نیاز، پشتیبانی کامل ارائه میدهیم.
همین حالا فایل پاورپوینت بداء از منظر شيعه را دانلود کنید:
اگر به دنبال ارائهای متمایز، حرفهای و تأثیرگذار هستید، پاورپوینت بداء از منظر شيعه همان چیزی است که نیاز دارید. فرصت را از دست ندهید و همین حالا آن را دریافت کنید تا یک تجربه خاص و فراموشنشدنی داشته باشید.
شماره پشتیبانی برای ارسال اس ام اس : 09054791747