ارائهی پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل – تجربهای خاص و متمایز!
پاورپوینتی حرفهای و متفاوت:
فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل شامل 120 اسلاید جذاب و کاملاً استاندارد است که برای چاپ یا ارائه در PowerPoint آماده شدهاند.
ویژگیهای برجسته فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل:
- طراحی خلاقانه و حرفهای: فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل به شما این امکان را میدهد که مخاطبان خود را با یک طراحی خیرهکننده جذب کرده و پیام خود را به بهترین شکل انتقال دهید.
- سادگی در استفاده: اسلایدهای پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل به گونهای طراحی شدهاند که استفاده از آنها بسیار آسان باشد و نیاز به تنظیمات اضافی نداشته باشید.
- آماده برای ارائه: تمامی اسلایدهای پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل با کیفیت بالا و بدون نیاز به ویرایش، آماده استفاده هستند.
کیفیت تضمینشده با دقت بالا:
فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل با رعایت بالاترین استانداردهای طراحی تولید شده است. بدون نقص یا بهمریختگی، تمامی اسلایدها آماده برای یک ارائه بینقص و حرفهای هستند.
نکته مهم:
هرگونه تفاوت احتمالی در توضیحات ممکن است به دلیل نسخههای غیررسمی باشد. نسخه اصلی پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل با دقت و حرفهای تنظیم شده است.
همین حالا فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل را دانلود کنید و ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید!
بخشی از متن پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل :
84
مقدمه
رساله حاضر که نویسنده آن را «پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل» نامیده است، از جهت
محتوا، رساله ای است منحصر به فرد که به صورتی منظم و کاملا عالمانه، مشکلات راه
جبل را که از نجف تا مکه امتداد داشته، گزارش کرده است.
نویسنده نام خود را در این رساله نیاورده، اما آگاهی های پراکنده ای در باره خود به
دست داده است. وی در مقدمه می نویسد: به سال 1297 هجری در سفر حج بوده و
سفرنامه ای نیز نوشته است. پس از آن، در سفر سال 1299، بنای آن داشته تا مطالبی در
باره راه جبل به سفرنامه پیشین خود بیفزاید، اما از آنجاکه نسخه آن سفرنامه در دسترسش
نبوده و ترسیده که اطلاعاتش از میان برود، رساله جدید را نوشته است. زمان تألیف آن
پس از بازگشت از سفر، گویا در نجف بوده؛ زیرا در جایی از آن می نویسد: «و امروز سیّم
ربیع الثانی است و هنوز آخر حاج نرسیده». در اینجا اشاره وی به بازگشت حجاج از راه
جبل به نجف است که تا این زمان، هنوز وارد نشده اند. همچنین از جای دیگری از
رساله، چنین بر می آید که وی در سال 1280 هجری در سفر حج بوده؛ سالی که شهاب
الملک همراه کاروان جبل حضور داشته و هدفش افزون بر حج، بستنِ قراردادی با شیخ
جبل بوده است.
مؤلف به هیچ روی اشاره ای به مشاغل دولتی خود و این که از رجال دولت بوده یا
نه، ندارد؛ به عکس، موضع او نسبت به دولت انتقادی است و به احتمال زیاد، به همین
دلیل است که نام خویش را در این رساله نیاورده است. انتقاد وی در بی توجهی به
وضعیت زائران ایرانی است که در راه جبل گرفتار بدترین تعدّیات و ستم ها قرار دارند و
دولت ایران احساس مسؤولیت نمی کند. نمونه تند انتقاد وی عبارت زیر است:
هر سال چندین هزار نفر تبعه دولت علیّه از اعیان و اشراف و علما و تجّار و
غیره، اسیر عربِ برهنه بی سر و پایی است در بیابان که بوی آبادی نشنیده که
به آن ها هرچه خواهد بکند و هر دزدی با ایشان آنچه می خواهند بنماید و هرگز
در فکر ایشان نیست که بر آن ها چه گذشته و چه می گذرد؛ و حالِ آن ها حال
زنگی های بیابانی است که به اسیری می گردند که نه خود قوّت مدافعه دارند، نه
دیگری در مقام انتقام و مؤاخذه ! نمی دانم از برای موقف حساب و روزِ گرفتنِ
دادِ مظلوم از ظالم، چه جوابی از برای حضرت مُنْتقم حقیقی ـ جلّ اسمه و جلاله
و عظمته ـ مهیّا کرده اند که شبانی این گله را به ایشان و ازآنها به صد قسم منتفع
و درصدد حفظ آن ها ازگرگ های گرسنه بیابانی هرگز نیفتادند. إِنَّا للّه ِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ
رَاجِعُونَ.
وی انگیزه خود از تألیف این رساله را آگاه کردن امرای دولت به وضعیت این راه و
نیز آگاهانیدن مردم از دشواری های آن دانسته است.
از این عبارت وی «در این چند سفری که مشرّف شدم» روشن می شود که وی
چندین سفر به حج رفته و ارزش رساله حاضر بدان است که تجربه هایش از شیوه اداره
کاروان راه جبل را در این رساله به صورتی بسیار منظم عرضه کرده است. وی در جای
جای این رساله به اتفاقاتی که به قول خودش «همین امسال» شاهد آن بوده، استناد کرده
است. نمونه ای از آن در باره دزدی از اشخاص و تلاش امیرحاج برای برگرداندن اندکی
از مال مسروقه و گرفتن انعام چند برابر آنچه برگشته، چنین است:
چنانچه در موردی، امسال خود مبتلا بودم که از شخصی، باری که تقریبا به
قدر پنجاه تومان بود، بردند، در روز، در آخر قافله، بعد از منازعه و زخم
خوردن. پس از مدتی به تفصیلِ گذشته، به قدر بیست و پنج قران اسباب آوردند
و ده تومان می خواستند؛ به هزار زحمت دو سه تومان مصالحه شد.
طبعا به صور غیر مستقیم، بسیاری از جزئیات اداره امور این کاروان را که بر پایه سه
رکن «حمله دار»، «امیر حاج» و «شیخ جبل» قرار داشته، تشریح کرده است. وی نه تنها به
بیان مشکلات پرداخته، بلکه راه حل های موجود را نیز، هم برای اصلاح وضعیت این راه
و هم انتخاب راه جدیدی در حاشیه آن عرضه کرده که بسیار قابل توجه می باشد.
به علاوه در لابلای رساله، به برخی از مسائل تاریخی مربوط به راه نیز اشاره کرده
که مهم ترین آنها، یاد از تلاش های مرحوم شیخ عبدالحسین طهرانی معروف به شیخ
العراقین است که با خرابکاری شهاب الملک، مأمور دولت ایران، به جایی نرسید. به نظر
می رسد این گزارش در جای دیگری نیامده باشد.
گزارش موجود از هر جهت خواندنی است؛ به ویژه بخش مربوط به برخورد با
اموات و مریض ها که ناله خودش هم درآمده و در آغاز آن نوشته است که وقتی «قلم
اینجا رسید سر بشکست». به قدری وضعیت مصبیت بار بوده که قابل تصور نیست:
گاهی مریض بَدْحال را از طول جان دادن فارغ می کنند و از ترس بروز کردن،
خود را در زحمت و خرج غسل و کفن و نماز نمی اندازند؛ در گودالی او را پنهان
می نمایند و اگر مجال آن نشد، چنانچه در نزدیکی صبح که زمان حرکت حاج
است بمیرد، از آن زحمت هم فارغ، در همان صحرا می اندازند و امسال از این
قِسْم مکرّر شنیده و به تحقیق رسید.
اما در باره «راه جبل»، باید اشاره کنیم که ما در جای دیگری در باره راه های سفر حج
در دوره قاجار سخن گفته ایم.(1) راه های معمول عبارت بود از: راه جبل که نزدیک ترین راه
بوده والبته دشواری های خاص خود را داشته است. مهم ترین آنها حضور شیخ جبل در
سر راه بوده که بی اندازه به زائران ایرانی آزار و اذیت می رسانده است. زمانی که شیخ
شهید فضل اللّه نوری در سال 1317 از این راه بازگشت، چنان مصیبتی بر او و
همراهانش ـ از زائران ـ وارد شد که در بازگشت، گزارشی از آن برای علما نوشت و جمع
بسیاری این راه را تحریم کردند.
دوم راه دریایی بصره یا بوشهر از طریق دور زدن شبه جزیره و رسیدن به جده.
سوم راه سوریه از طریق حرکت از عراق در حاشیه فرات و رفتن به حلب و از آنجا
به دمشق و مدینه که طبعا طولانی بوده است. رفتن از طریق اسلامبول و از آنجا با کشتی
به اسکندریه و سپس به جده رفتن نیز در این اواخر معمول بوده است.
همان گونه که گذشت، راه جبل نزدیک ترین راه بوده؛ اما به دلیل کم آبی، حمله
اعراب و بی نظمی های موجود در آن و گرفتن مالیات های متعدد، به انواع بهانه ها، رفتن از
آن سخت بوده است. از گزارش موجود بر می آید که کارپرداز ایران در بغداد و جده،
کم و بیش در رفع این مشکلات تلاش می کرده اند، اما دولت قاجاری سیاست منظمی
برای اصلاح این راه نداشته است. به علاوه، کارپردازهای مزبور نیز یا توان کار بیش از آن
را نداشتند و یا اصولاً احساس مسؤولیت چندانی برای توجه به امور زائران نمی کرده اند،
این همان چیزی است که مؤلف را به خشم آورده و در حالی که شاهد بوده است که
انگلیسی ها و دیگران تا چه اندازه برای اتباع خود ارزش قائلند و پی گیری می کنند و
می دیده است که دولت ایران اساسا به این مشکل هرساله کم توجهی می کند؛ به طوری که
سبب آبرو ریزی دولت شده است !
نسخه منحصر این رساله، در اختیار استاد ارجمند جناب دکتر اصغر مهدوی قرار
داشته که در پی درخواست این جانب، با دست و دلبازی تمام آن رساله را در اختیار بنده
قرار دادند. در اینجا باید از ایشان تشکر و سپاسگزاری کنم و فرصت را مغتنم شمرده به
خاطر تلاش عالمانه و جاودانه ای که برای نشر کتاب «سیرت رسول اللّه (ص)» و مقدمه
عالی و ارزشمند و جامع آن نوشته اند، تشکری افزون داشته باشم. سایر خدمات فرهنگی
ایشان؛ به ویژه در عرصه نسخه های خطی برای دوستداران فرهنگ ایران واسلام شناخته
شده است. خداوند جزای خیر به ایشان عنایت فرماید !
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الهی و سیدی ! اگر با چشیدن مشقّت سفر مکه از راه جبل، حاجیانت را در سفر
برزخ عذاب فرمایی؛ پس وای بر ایشان؛ و اگر با کشیدن حساب سهبان(2) دوباره در موقف
حسابشان درآوری، پس چه کنند با این خسران !
الهی ! در خلقت چون حمله دار و عکّام موزی داشتی، پس سِرّ خلقت عقرب و مار
چه بود ! و بد هیئت و بدخوی چون ساربانان نَجْد بود، از حکمت آفریدن غول باید سؤال
نمود !
الهی ! این مشت ضعیفان را به خانه ات خواندی؛ پس طاقتی عطا که توانند بار
سنگین زحمت این راه بر دوش کشند؛ یا قوّتی به ایشان مرحمت فرما که این همه خار
زهرآلود از پا کشند.
الهی ! اسیر در هر مملکت دستگیر یک بزرگ، و زمام اختیار حاجیان در این راه، بر
دست هزار گرگ.
الهی ! مظلوم در هر کجا است از یک درد نالد، و مظلوم این [ راه ] متحیّر است که
کدام درد خود شمارد.
الهی ! راهزنان هر راه، یا طالب مالند یا دشمن جان، و راهزنان این راه به مکرهای
پی در پی، هم مال شناسند و هم جان؛ هم دین بَرَند و هم ایمان.
الهی ! به حاجیانت فرمودی که لباس احرام به جهت کفن خود ذخیره کنند؛ پس به
این جماعت انصافی ده که از این دو جامه درگذرند.
الهی ! مظلوم در هر جا هست، امید پناهی دارد که به او پناه برد؛ یا ملجئی در نظر
دارد که به سوی او فرار کند؛ و مظلوم این راه، پناهش امیر حاج است که در پوستش هزار
موذی نهان؛ یا حمله دار است، شیطانی است در لباس انسان؛ اگر به منزل نشیند، انیسش
عکّام، مظهر صد غول بیابان؛ اگر رو به صحرا کند، گرفتار خار مغیلان.
الهی ! تو را قسم می دهم به مظلومیِ حاجیان بی کسی که در آن راه بی غسل و کفن و
نماز در خاکش پنهان کردند، و حاجیان مریضی که در وقت بار کردن در آن صحرای
خونخوار تنها گذاشتند و حاجیان نیمه جانی که از روی شترش انداختند و رفتند، و
حاجیان مرده که تمام مالش را بردند و از زمینش برنداشتند، که سلام ما را برسان به خاتم
پیغمبران، پناه درماندگان و آل اطهار؛ آن جناب که از شوق زیارت مرقد مطهّره ایشان دل
را قوّتی و بدن را طاقتی و جسد را حرکتی است.
و بعد: در سال هزار و دویست و نود و هفت [ 1297 ] که به زیارت بیت اللّه الحرام
مشرّف شدم، رساله مختصری در تعدّیات و خرابی های راه جبل نوشتم، به امید آن که به
نظر اُمَنای دولت علیّه رسیده، در صدد اصلاح برآیند، یا حاجیان قبل از حرکت در تدبیر
کار خود افتند. و امسال که سال نود و نه [ 1299 ] بود، خداوند تبارک و تعالی نصیب
فرمود، باز از آن راه مشرّف شدم؛ به امید آن که از آن ظلم ها چیزی کاسته و از آن بدعت ها
پاره ای برخاسته؛ غافل از آن که وقایع آن راه نمونه شده از قیامت کبری؛ و زاد فی الطنبور
نغمه اخری. خواستم اندکی از جور جدید بر حاشیه آن رساله بنگارم و قدری از ستم های
تازه در مسلک گذاشته درآورم. چون رساله همراه نبود، ترسیدم اجل مهلت ندهد و دستم
به او [ آن ] نرسد. لهذا از نو طرحی انداختم و در آن محشر عُظمی این رساله را نگاشتم و
نام آن را «پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل» گذاشتم و از برای روز جزا تخم رجایی کاشتم و
این زحمت را خدمت بزرگی به اخوان پنداشتم.
فصل اول [ حمله دار و مشکلات آغازین حجاج راه جبل ]
جمعی اراذل و اوباش عرب و عجم که نه از دین بهره دارند و نه از انسانیّت نصیبی و
قسمتی، در صدد گوش بُری بندگان خداوند برآمده، نام خود را حمله دار گذاشته، هر ساله
جماعتی از ایشان به لباس مکر و حیله در شهرها و دهات ایران می گردند و مردم را فریب
می دهند که راه جبل از همه راه ها به حسب امنیّت و نزدیکی و ارزانی بهتر؛ با آن بیچارگان
به مقدار معین قرار می دهند که ایشان را از آن راه ببرند به مکه معظمه و برگردانند و به
مواثیق مؤکّده و عهود متعدّده ایشان را مطمئن کرده، به همراه می برند. چون به نجف
اشرف رسیدند و ثلث اول را دادند که مصرف آن غالبا قروض حمله دار است که به وعده
آمدن حاج گرفته، منادی امیر حاج فریاد می کند که کجاوه در دویست و پنجاه تومان و
سرنشینی در صد تومان؛ هرکس کمتر از این مقاوله کرده، کسر آن را از او در راه خواهند
گرفت؛ پس حاج مذکور به اضطراب می افتند. باز آن جماعت ایشان را ساکت می کنند؛
بیچاره ثلث را داده و دستش به جایی بند نیست. و اگر بهم بزند، جز جهاز شتر چیزی
ندارد؛ و دوباره مُقطّع(3) تمام باید بدهد؛ لهذا با او می رود و در مراجعت تتمه را به اقسام
اذیّتِ زبان و دست و ندادن شتر یا دادن شتر ضعیف که قوّت رسیدن به منزل ندارد و آخر
کار به قوّت آدم های شیخ جبل که در تشدّد و غلظت و قساوت قلب بی نظیرند، از او
می گیرند. بیچاره به انواع ذلّت در آنجا باید قرض کند یا اسباب خود را بفروشد و آسوده
شود.
فصل دوم [ آغاز دشواری پس از بیرون رفتن از نجف ]
گروه حمله دار جماعتی را پیدا می کنند که وقتی [ روزگاری ] ، استطاعت داشتند و حج
نکردند و مال را تلف کردند، یا مطالباتی سوخته دارند، یا استطاعتشان به مِلْک و عِقار
است و مشتری ندارد، ایشان را به اقسام مکر و حیله و ادعای اعتبار به نسیه بر می دارند و
مخارج خوراک ایشان را گاهی نیز بر گردن می گیرند که در مراجعت در همان بلد، تنخواه
خود را بگیرند. بیچاره های ضعیف العقول به امید بیرون رفتن از نجف اشرف از عهده
این تکلیف بزرگ و فرج بعد از چند ماه حرکت می کنند. تا روز بیرون رفتن از نجف
اشرف، فی الجمله سلوکی می نمایند. پس از بیرون رفتن از نجف و یأس از مراجعت، اوّل
در اَکْل و شُرْب چنان تنگ می گیرند که هیچ اسیری در هیچ مجلسی به آن شدّت نیست؛
حتی از دادن آب به جهت تطهیر و وضو مضایقه می نمایند ! و اگر در جواب مطالبه آب
فحش ندهند، می گویند: تطهیر با سنگ و کلوخ، و نماز با تیمم در شرع رواست؛ آب به
جهت حفظ نفس لازم است. و ثانیا با آن ها همان کنند که جماعت سابقه کردند و مردمان
عزیز محترم را در آن صحرا، به گدایی و ذلّت می اندازند که از مشاهده حالت ایشان دلِ
سنگ آب می شود !
فصل سوم [ راه دریا و راه جبل ]
از وقتی که حرکت جهاز [ کشتی ] به سمت جدّه از بصره و بوشهر در موسم حج
شیوعی پیدا کرده، جماعتی از حمله دار در اطراف ایران سیر می کنند؛ جمعی از ضعفا را
صید کرده با ایشان مقاطعه می کنند، در پنجاه الی هفتاد تومان که از راه دریا آنها را ببرند به
مکه معظمه و از راه جبل برگردانند. و چون در مذهب حمله دار و امیر حاج، مکه
دارالفسخ است، غالبی در آنجا فسخ می کنند و نصف مقاطعه را می گیرند با آن که خرج از
آنجا تا نجف البته ضِعْف است و اگر فسخ نکردند، در راه مدّعی می شوند که حکم امیر
حاج آن است که هر کس از مکه به نجف بیاید، اگر سرنشین است چهل تومان و اگر
کجاوه دارد صد و ده تومان؛ پس، از برای آن بیچاره ها مخارجی می شمارند که از برای
مراجعت از مکه معظمه، جزئی می ماند و تتمّه را به حکم امیر حاج می گیرند؛ این
جماعت نیز به درد جماعت سابقه گرفتار شوند و به چاه مذلّتی که آنها افتادند، اینها نیز از
سر اُفتند.
فصل چهارم [ حلال بودن مال حاج برای حمله دار و امیرحاج ]
حاجی ها از نجف تدارک چهار ماه خود را از آرد و برنج و غیره باید مهیّا کنند، از
جزئی و کلی؛ و اگر مسامحه نمایند تدارک تا مکه و مراجعت از جبل تا نجف را باید
بگیرند و یک بار که در جزو مقاطعه دویست و پنجاه تومان است، کفایت نمی کند؛ ناچار
محتاج می شوند به زیاد کردن بار و کرایه اشتر از نجف تا مکه و از آنجا تا مدینه، و از آنجا
تا نجف؛ مطابق نرخی که امیر حاج باید معین کند که مطابق آن حمله دار و حَجّه فروشِ
معروف، به ساربان شمّر(4) و جَبَل و حربی(5) و سایر طوایف اعراب می دهند، از بیست
تومان تجاوز نمی کند؛ و لکن به حکم امیر حاج، حمله دار باید از حاجی پنجاه تومان
بگیرد و سابقا سی و پنج بود؛ چندی چهل گرفتند، امسال پنجاه شد و سبب این ظلم
فاحش جز حلال بودن مال حاج بر آن قوم و شرکت امیر حاج با آنها چیزی نیست.
فصل پنجم [ اضافه بار حجاج و دشواری ها ]
به حکم امیر حاج، وزن بار باید از دو وزنه سنگ نجف که هر وزنه تقریبا سی [مَنِ[
تبریز است، زیادتر نباشد؛ از نجف تا جبل و از جبل تا مکّه معظّمه باید یک وزنه و نیم
باشد و حاج چون از نجف اشرف بیرون می آید، به جهت ندیدن چنین راه موحش و
سوار نشدن بر شتر و حرکت کردن از دو ساعت یا سه ساعت پیش از صبح تا یک ساعت
یا کمتر به غروب مانده، مجال زیاده از اکل و شرب و نماز در منزل ندارند؛ حمله دارها
خود بارها را می کشند و به میل خود رهسپار می شوند. یک بار را دو بار و چند من یا
چادری را نصف بار محسوب کرده تا چند منزل اِبْراز نمی نمایند. بعد از اطلاع، حاجی
بیچاره هرچه فریاد کند که وزن بار من معلوم و اگر زیاد باشد این کار را بکنید، به جایی
نمی رسد و نهایت کار در پاره ای از موارد ارجاع امیر حاج است حاجی و حمله دار را به
سوی عالمی که در حاج است. او جز قَسَم که هزارش در یک مجلس حمله دار پروا
ندارد، اسبابِ کشفی نیست. بالأخره حاجی بیچاره از برای کرایه یک چادر یا به وزن آن
مثلاً باید پنجاه تومان بدهد و صد هزار فحش بشنود و بعد از زحمت بسیار، مال و عِرْض
و بدن هر سه تلف شده و قبل از حرکت هرگز چنین خسارتی در خاطر حاجی خطور
نکرده بود.
فصل ششم [ نقش ذُکُرُوهای جَبَلی در کاروان حجاج ]
امیر حاج چون از جبل بیرون می آید، با خود جماعتی از گرسنه های جبلی را همراه
می آورد که ایشان را ذُکُرو می گویند و شغل آنها به حسب دعوی محافظت حاج است؛
شب ها در منزل از دزد و روزها رساندن وامانده ها در عقب اردوی حاج به منزل؛ و به
عوض، جیره و مواجب ایشان را بر حمله دارها تقسیم می نمایند که به هر کدام یک حاجی
یا دو حاجی بدهند از سرنشین ها در مقطع صد تومان؛ چه حمله دار حاجی را به این مبلغ
برداشته باشد یا کمتر؛ و از این ذُکُرُوها چیزی نمی گیرند از خاوه و شیخیه(6) و مخارج
بیرق(7) و قیمت حاج که باید امیر حاج و حمله دارها به کارپرداز جدّه بدهند و حاج را از او
بخرند. پس از آن، ذکرو شتری از خود یا به کرایه گرفته، به حاجی می دهد هفتاد و پنج
تومان یا هشتاد. منفعت یک حاجی است که به یک ذکرو می رسد و غیر از خاوه شیخ
جبل، باقی خاوه ها و مخارج مذکوره این حاجی ها بر حمله دارها سرکش می شود و آنها
باید این تفاوت را به اقسام حیله ها از حاجیِ خود بیرون بیاورند.
اما شغل این طایفه در شب، مادامی که در خاک نَجْدند، در اطراف اردو منزل
می نمایند به اسم محافظت، و چون دزد آن خاک از خود ایشان است و مایه بدنامی است،
خوفی ندارند و حاج هم محفوظ ؛ و چون به خاک حجاز و عرب حَرْب و عُتَیبیه و مطیر
رسیدند که تمام همّ آنها در موسم حج تلف کردن مال و جان حاج است، این ذکروها از
ترس در وسط اردو منزل می نمایند و حاج بیچاره با نداشتن هیچ استعداد باید محافظت
خود را بکند و شب نیست که مبالغی از مال حاج را نبرند؛ و دزد اگر نمایان هم باشد، یک
نفر از آنها از جای خود حرکت نمی نماید. و اما روز در عقب حاج هستند؛ اگر شترِ کجاوه
یا بار یا سرنشین از حاجی وامانده، شتر خود را می دهند و به منزل می رسانند. سه تومان تا
یک تومان کرایه آن مقدار راه را، هرچند نیم فرسخ باشد، به حکم امیرحاج از حاجی
می گیرند و از این راه نیز مداخل بسیار می کنند. اوّلا کرایه آن مقدار راه، عُشْر آن مبلغ
نیست؛ و ثانیا این وجه بر گردن حمله دار است نه حاجی.
فصل هفتم [ خاوه شیخ جبل ]
شیخ جبل در وقت رفتن به مکه معظمه، از هر حاجی اگر مرد و از عجم باشد، قریب
سی تومان می گیرد و از زن عجمی و مرد عرب، نصف آن؛ و از زن عربی رُبْع و اگر حاجی
از اهل سنّت باشد قدری قلیل، گاهی هیچ؛ و در برگشتن بدون تفاوتِ امتیاز از هر یک
قریب ده تومان؛ و در نزدیکی جبل مأموری از شیخ جبل با جماعتی از راهزنان به جهت
شمردن حاج می آیند و اطراف را به نحوی مسدود می نمایند که احدی را مجال گریز
نیست و در آن روز حمله دارها به جهت گریز از این خاوه، بلاها بر سر حاجی می آورند.
عجم را به شکل عرب و مرد را به هیئت زن و دو نفر را گاهی در یک لنگه کجاوه و آدم را
در میان بار و معزّز را به صورت ساربان و عکّام و جماعتی را در میان پیاده های فقیر پنهان
می کنند که بعضی به حبس و خوردن چوب مبتلا و بعضی از ترس می مانند در شدّت
سرما یا گرما در آن بیابان بی آب و نان، یک شب یا دو شب؛ تخفّی [مخفیانه] به هزار
زحمت در تاریکی خود را به نیم جان، به منزل می رسانند. حاجی با آن که تمام مقاطعه
خود را داده، از ترس آن که مبادا از حیله آن جماعت به مهلکه تازه بیفتد یا شتری به او
بدهند که از اوّل منزل تا آخر، ساعتی نتواند سوار شود، به این ذلّت و مخاطره راضی
می شود؛ و اگر یک حاجی از حساب بیفتد، سی تومان در رفتن و بیست تومان در برگشتن
به ملاحظه سایر خاوه ها به حمله دار می رسد و به قدر یک شُرْب آبی از آن حاجی امتنان
و تشکّر ندارند و ذرّه ای از آنچه خیال در حق او دارند، تخفیف نمی دهند.
فصل هشتم [ قران ناصرالدین شاهی، لیره عثمانی و امپریال روسی ]
اکثر حاج به جهت سهولت عمل و نفع جزئی یا نکردن ضرر، تنخواهی که با خود
بر می دارند، یا لیره عثمانی است یا امپریال؛(8) و رسم مقاطعه با حاجی قِران ناصرالدین
شاهی است؛ و قیمت این دو در عتبات عالیات معلوم و در ثُلْث اول اختلافی نمی شود. و
از بیرون دروازه نجف اشرف تا مکه معظمه، نرخ این دو با آنها است؛ به هر قیمت که میل
دارند محسوب می شود. و غالبا در وقت گرفتن، اسمی از قیمت نمی برند و می گویند، در
وقت محاسبه معلوم می شود؛ اگر در آن وقت حاجی فی الجمله تحاشی کند، می گویند:
حاجی خلاف شرع نمی کند. من عین قِران طلب دارم، حاضر کن و لیره یا امپریال خود
بگیر؛ و گاه فریاد می کنند که، حاجی رو به مکه می رود و خیال خوردن مال حمله دار را
دارد ! و به این مکر و حیله، مبالغ کلّی از حاجی می گیرند و آنچه در حرمین شریفین
گرفتند به قیمت نجف اشرف یا کمتر از آن حساب می کنند و حال آن که در نرخ تفاوت
فاحش است در میان این دو بلد.
فصل نهم [ خدمات تعطیل شده شیخ جبل ]
شیخ جبل این همه مداخل که از حاج دارد در ظاهر و آنچه در خفیه از امیر حاج
می گیرد، از منافعی که حاج کرده، چنانچه بیاید، خدمت نمایانش در سابق دو چیز بود:
یکی حفظ حاج از شرّ راهزنان آن راه در رفتن و مراجعت. دویم مهیّا کردن شتر به جهت
حمل حاج. در سابق هر وقت امیر حاج وارد نجف اشرف می شد، زیاده از کفایت حاج،
شتر به همراه می آورد و از این جهت حاج معطلی نداشتند و شیخ جبل قبل از ورود حاج،
شترِ از جبل تا مکه را مهیا می کرد و همچنین در مراجعت؛ و این دو خدمت بالمرّه از میان
رفت.
اما اوّل: پس به جهت بی قابلیتی امیری که به جهت حاج معین کرده، از مکه تا سه
چهار منزل به جبل مانده که اوّل خاک اوست، شبی نیست که از حاج کلّی نبرند و اگر در
روز باز حاجی چند قدمی از قافله بماند، علانیه می برند. نه روز در عقب حاج و نه شب
در اطراف مستحفظ می گذارد، بلکه مکرّر شده که از مشایخ عرب حَرْب به جهت گرفتن
خاوه خاک خود، مهمان او می شوند و در آن چند منزل با او سیر می کنند. باری، از حاج
می برند؛ اوّلاً به حاجی نوید می دهند که مشوّش مباش! شیخ این جماعت با من است،
چنانچه مال را نگرفت، از خاوه او کم می کنم، به تو می دهم؛ پس آدمی می فرستد و جوال
و بعضی چیزها که نه قابل خوردن است و نه فروش است، مثل دوا و امثال آن می آورند و
چند مقابل حق خدمت مشاورت به زور می گیرند. حاجی هرچه فریاد می کند که از همه
آنها گذشتم، دست از من بردارید، به جایی نمی رسد. چنانچه در موردی، امسال خود
مبتلا بودم که از شخصی، باری که تقریبا به قدر پنجاه تومان بود، بردند، در روز، در آخر
قافله، بعد از منازعه و زخم خوردن. پس از مدتی به تفصیلِ گذشته، به قدر بیست و پنج
قران اسباب آوردند و ده تومان می خواستند؛ به هزار زحمت دو سه تومان مصالحه شد.
و اما ثانی: پس به جهت غرور و نخوتی که شیخ جبل در این سنوات پیدا کرده و
غالب طوایف اعراب بادیه را مسخّر نموده، حتی ابن سعود وهّابی را که سابقا این طایفه
از جانب او امارت می کردند، به ملاحظه آن که، آنچه بر سر حاج می آید از ظلم و تعدّی و
گرسنگی و معطّلی، احدی در مقام مؤاخذه نیست و سال دیگر حاج بیش از سال گذشته
می شود و مأمورین دولت علیّه ایران که در عراق عرب و جدّه مقیم اند، به جزئی
حق السکوت راضی می شوند، اعتنایی به حاج بیچاره ندارند و ابدا در فکر رساندن شتر
نیست؛ امیر حاج که به نجف می آید با او جز بیرق و چند نفر اوباش جَبَلی چیزی نیست.
باید حمله دار به خریدن یا کرایه خود تدبیر کند؛ و همچنین در مراجعت از مکه که حاج
زیاد می شود و آنچه شتری که از مکه آوردند بر می گردد، در جبل شتر حاضر نمی کنند با
آن که از خود آن قدر شتر دارد که اگر بخواهد همه را بر می دارد. و مفاسد این بی اعتنایی
چند چیز است:
اوّل: آن که حمله دار به جهت تنگی وقت و نبودن شترِ کجاوه و پول مفت حاج و
طمع رفتن وجه کرایه در کیسه خودش، در نجف به مقدار حاجت شتر می خرد، از بیست
تومان الی چهل؛ و این شترها در رفتن همه بی پا می شوند. چه، شب و روزی چهارده یا
پانزده ساعت راه می روند و به قدر ساعتی یا کمتر مجال چرا ندارند و بیچاره ها رنگ نواله
و خدمتی نمی بینند و سه چهار روز در میان، شُرْب آبی به آنها می رسد، و غالبا در مکّه تا
مدینه اگر نمردند، چنان لاغر می شوند که قابل سواری خالی نیستند. ناچار به دو سه
تومانی می فروشند و این ضرری است بر حمله دار، که خسارت آن عاقبت بر حاج است؛
چه، ایشان از وجه ثلث سیم مقاطعه که در مکه می گیرند و تمام آنچه از حاجی تازه
دریافت می نمایند، با وجوه دزدی که گذشت و می آید، حاج را تا جبل می رسانند و از
حساب خاوه شیخ جبل و غیره به زحمت خود را فارغ می کنند؛ دیگر از برای کرایه شتر از
جبل تا نجف نه خود دیناری دارند و نه در نزد حاجی چیزی گذاشتند. بعضی از آنها در
همانجا اظهار پریشانی می نمایند و ساربان هم به ایشان شتر نمی دهد و بعضی در سه
چهار منزل به نجف مانده که وقت جمع شدن کرایه است و ساربان تا یک قران از کرایه
مانده باشد، بار نمی کند، فرار می نمایند؛ و بعضی به طریق التماس و عجز و بعضی به اسم
قرض به هر نحو است از حاجی بیچاره با دادن تمام مقطع و زیاده دوباره کرایه تمام را
می گیرند.
دویم: آن که اگر شتر حاج را [ از ] پیش مهیّا کند، خصوصا در مراجعت حاج، به
آسودگی در اواسط ماه صفر به کربلا می رسند، و با این حال به اواسط ربیع الاول می کشد.
سیم: تنگی آذوقه و گرانی و در بعضی چیزها قحطی در جبل، اگر چه قدری میسّر
است، اما در نهایتِ گرانی و به جهت راه خصوصا سرنشین، هر مقدار حاجی بردارد،
چند منزل مانده به نجف به گدایی می افتد در نزد امثال خود؛ آخر گوشت(9) شتر و خرما،
دو سه دانه، صد دینار می رسد؛ چنانچه مشاهده شد و شب ها بر معتبرین گذشت که در
غذای خود نمک ندیدند و شرح این قصّه طولانی بلکه دیدنی است.
فصل دهم [ در باره اموات و مریض ها ]
در مجاریِ حال مریض و امواتِ این راه، قلم اینجا رسید و سر بشکست؛ این احقر
را مجال و حال ذکر تمام آنها نیست. ناچار به شرح پاره ای قناعت می کند.
اوّل: حاجی اگر در جدّه یا مکه معظمه یا مدینه طیبه مُرد و وارث قوی و یا وصیّ
قابل یا رفیق کامل ندارد، تَرَکه او به حسب عمل، مِلکِ طِلْق مأمور جدّه است؛ کسی را
حقّی در او نیست. تفضّلا میّت را به دست چند نفر اوباش که غالبا از مخالفینند، می دهد
که دفن کنند. معلوم است، کیفیت غسل و کفن و نماز و دفن آن بیچاره هم چه قِسم
خواهد بود. واگر در میان راه مُرْد به همان نحو، مال حمله دار است و لکن این جماعت،
گاهی مریض بَدْحال را از طول جان دادن فارغ می کنند و از ترس بروز کردن، خود را در
زحمت و خرج غسل و کفن و نماز نمی اندازند؛ در گودالی او را پنهان می نمایند و اگر
مجال آن نشد، چنانچه در نزدیکی صبح که زمان حرکت حاج است بمیرد، از آن زحمت
هم فارغ، در همان صحرا می اندازند و امسال از این قِسْم مکرّر شنیده و به تحقیق رسید.
دویم: اگر حاجی در وقت رفتن، یک فرسخ از نجف بیرون رفته، مثلا بمیرد، یک
ثلث مقطع که اگر در کجاوه است چهل تومان و کسری، و اگر سرنشین است سی و سه
تومان، مال حمله دار است که اگر گرفته پس نمی دهد و الاّ به حکم امیر حاج می گیرد. و
اگر در جبل بمیرد الی مکه، دو ثلث و اگر در مراجعت چند قدمی از مکه دور شده بمیرد،
تمام مقطع را می گیرد. و اما حاجی تازه که از مکه از این راه بر می گردد، به مجرد بیرون
آمدن، سابقا یک ثلث و امسال این حکم نسخ شده و فتوا بر دو ثلث شد، الی بیرون آمدن
از مدینه طیبه و از آنجا تمام؛ الاّ آن که به بعضی از آنها در پاره ای موارد سه چهار تومانی به
جهت کرایه از جبل تا نجف تفضّلا کسر می کنند؛ و اگر کسی جرأت بکند و از سبب این
بدعت سؤال نماید، می گویند قاعده حمله دار به حکم امیر حاج چنین است.
سیم: چون حاجی مُرد، در هر یک از آن مواضع، به جهت مالِ حاجی، دوباره باید
همان شتری که اجاره آن را تمام گرفتند، اجاره کرد و می گویند، چون حاجی مرد، شتر
خلاص شد؛ یعنی آن حاجیِ مرده با دادن مال الاجاره، حق بار کردن بر آن شتر ندارد؛ پس
از برای یک شتر در مسافت مخصوص دو کرایه می گیرند و چنین حکمی در هیچ ملّتی
بلکه در میان طوایف بت پرست هند و چین نیست و سالهاست که این بدعت جاری و
بسیاری از اعیان و بزرگان دولت علیّه ایران خود دیدند و فهمیدند و آن قدر خدمت به
دین بلکه به دولت نکردند که این جزیی را بردارند یا به عرض خاکپای مبارک اقدس ظِلُّ
اللهی رسانند که اگر حاجی مرد، آن اجاره و مقاطعه بر هم خورد؛ پس گرفتن یک ثلث و
دو ثلت و تمام چیست؟ و اگر به حال خود باقی است، پس از برای کرایه گرفتن دو باره
هیچ راهی نیست.
چهارم: اگر آن مرده را بخواهند بر شتر خودش که تمام کرایه آن را داده حمل نمایند
به نجف اشرف، در مراجعت، بعد از بیرون آمدن از مدینه طیّبه یا به مدینه، اگر در
بین الحرمین مرد، به کرایه دو باره تنها قناعت نمی کنند و غیر از آن حمله دار که این حاجی
مرده در حمل او بود، احدی مرخّص نیست به حکم امیر حاج که آن جنازه را بردارد. پس
آن حمله دار، مبلغ کلّی می گیرد به حسب انصاف خود از صاحب آن میّت که ناچار است
به حسب وصیّت یا ملاحظه شأن از حَمْلِ او؛ و خود دیدم صد تومان گرفتند به جهت
حمل از جبل تا نجف؛ و البته ده تومان خرج نکرد و امسال یک منزل یا دو منزل مانده به
مدینه از سی تا پنجاه تومان گرفتند و هرچه نگرفتند از روی ترحّم بود و الاّ مانعی از
خوف خداوند یا خلق در میان نیست.
پنجم: اگر حاجی در آخر شب مرد، به نحوی که وقت برداشتن او نیست و باید او را
تا منزل آورد، حمله دار وجه کلّی می گیرد به جهت این سه چهار فرسخ که او را بر شترش
بگذارد. امسال جنازه ای از شخص استرآبادی مطّلعم، حمله دار، ده امپریال گرفت نقد که
او را به منزل آورد. یکی از علمای بسطام تدبیری کرد و از خارج، بعضی را مدّعی مال این
میّت نمود و حکومت به نزد امیر حاج کشید. حکم به تنصیف کرد؛ قریب دوازده تومان به
جهت این چند فرسخ گرفت، غیر از کرایه که در اصل مقاطعه بود.
ششم: اگر سرنشین مریض شود به نحوی که طاقت سواری ندارد و باید کجاوه
بنشیند، اگر یومیه بگیرد، روزی از دو امپریال یا پنج می گیرند و بسیار کم می شود که به دو
سه تومان قناعت بکنند، و اگر تا آخر بخواهند، علاوه بر مقاطعه سرنشینی سی تا چهل
تومان، گاه زیاده از این می گیرند؛ و اگر چند فرسخ یا یک منزل آمده، مرد، هر دو مقاطعه
بالتمام می گیرند.
هفتم: ناخوش گاهی با حمله دار خود در شب قرار می دهد در چند امپریال که فردا
در کجاوه بنشیند و همان شب می میرد، آن مبلغ را مطالبه می نمایند. خود مطّلعم در چنین
موردی نگذاشت جنازه را بردارد تا دو لیره عثمانی گرفت.
هشتم: مریض گاهی در سر شتر بی حال می شود؛ ساربان یا غیر او، بیچاره را از روی
شتر می اندازند و می روند، تنها در روی خاک جان می دهد و مال او در دست دیگران؛
کسی نیست از حمله دار مطالبه کند که این حاجی کو؟ مالش کجاست؟
نهم: اگر حاجی مرد از بی نظمی امیر حاج، باید کلی داد به مرده شور و قبر کن؛ که اگر
کسی مرده را دفن کرد به ده تومان، خیلی زیرکی کرده.
دهم: قساوت قلب و بی رحمی حمله دار و اتباعش و عمله موتی در شدّت و کثرت،
به جایی رسیده که از ایشان تجاوز کرده، به طبیب هم می رسد. چه این طایفه نیز چون مَثَل
حاجی را مثل کافر حربی بی قوت [و بی] معینی می بینند که هر کس به هر اسم در فکر
برهنه کردن ایشانند، به طمع افتاده که مالی در معرض تلف است؛ چرا من نبرم و مخارج
کرده و آینده این راه را از اینجا بیرون نیاورم. پس نرخ حق القدم را از یک لیر امپریال کمتر
نمی گذارند. قدری دوا و حَبُّ و جوهریات از اصل و بدل همراه گرفته، به قیمت بسیار
اعلی می فروشند. مثقالی روغن چراغ خود دیدم در یک امپریال فروخت و آخر معلوم
شد که در شیشه آن، وقتی [زمانی] روغن چراغ بود. سه یا چهار دانه حب کرم پنج قران
و هکذا.
فصل یازدهم [ حیله های حمله دارها]
در [بیان] پاره ای از مکائد جزئیه این طایفه بعینه:
اوّل: چون عمده حاج در این سنوات در وقت رفتن از راه دریا می روند، و غالب
حاج دریایی پیش از حاج جَبَلی به مکه می رسند، پس حمله دار [ها ] یک روز یا دو روز
پیش از حاج خود را به مکه می رسانند و از احرام بیرون آمده، لباس فاخر می پوشند و با
زبان های چرب هر کدام جماعتی را خصوص از اهل دهات و رعایا که زود به دام
می افتند، صید می کنند و مقاطعه نکرده، شتر به ایشان می دهند به جهت رفتن به منی و
عرفات و بعد از مراجعت، مقاطعه می کنند و صیغه می خوانند؛ بعد از پاک کردن حساب
خود در راه از حاجی مطالبه کرایه شتری که به منی رفته بود، می کنند. هرچه حاجی فریاد
بکند که کرایه آن داخل در آن مقاطعه بود، ثمری ندارد؛ به جهت هر شتری یک تومان
می گیرند.
دویم: بسیار می شود که حمله داری با جمعی از آن رَقَمْ حجاج، مقاوله می کنند و کار
زبانی تمام می شود؛ پس حمله دار می گوید به جهت اطمینان، آدمی چهارتومان بدهید،
کفایت می نماید. آنها را می گیرد و در وقت تنگی مثل روزِ بیرون آمدن که حاجی به
چندین کار مبتلاست، سراسیمه با مُحصّل صوری از برای خود به نزد حاجی ها می آیند که
از این شتر خریدم، یا امیر حاج از باب خاوه حواله کرده و به میزان ثلث از ایشان لیره یا
امپریال می گیرد. آنها می گویند حساب بکن و آن مقدار را کسر نما؛ عذر می خواهد که
حالا مجال نیست، وقت بسیار است، قبض ثلث می دهد و در حساب مماطله می کند تا از
مدینه بیرون می آیند و راه حاج از غیر آن مسدود می شود. در مقام حساب منکر آن وجه
سابق می شود و فریاد می کند که کسی بی قبض تنخواه نمی دهد؛ و اگر به نزد امیر حاج
رفتند، حکم به دادن می کند و اگر به شرع فرستاد، به قَسَم یا مصالحه مبلغی از این راه به
دست می آورد و اقسام این حیله بسیار است؛ به همین یک مثال قناعت شد.
سیم: مکرّر می شود که حاج تنخواه می دهد و قبض می گیرد و در وقت حساب
[ حمله دار [منکر می شود و می گوید از من قبض خواستی که تنخواه بدهی، قبض را
گرفتی و ندادی؛ پس به نزد امیر حاج می روند و می گوید، اعتبار به قبضی که من آن را مُهْر
نکردم نیست و من اعلام دادم، بی اطلاع من حاجی پول به حمله دار ندهد؛ پس دوباره
حاجی آن وجه را باید بدهد و اگر اندکی با قوّت باشد و ندهد، ایشان را به شرع فرستد؛
باز به قَسَم یا مصالحه تمام یا نصف آن مبلغ را می گیرد.
چهارم: حمله دار در نجف یا مکه معظمه در وقت صیغه خواندن ملتزم می شوند
بردن حاجی را تا آن مقصد به فلان مبلغ که جمیع واردات آن راه بر او باشد؛ بدون
استثنای چیزی؛ و گاهی به تفصیل ذکر می نمایند و هرگز به این شرط وفا نمی کنند.
و آنچه به اسم از حاجی می گیرند بعد از آن التزام، چند چیز است:
اوّل: پول جهاز از برای شتر پنج قران و در مکه معظمه یک تومان و سایر اسباب شتر
از افسار و تنگ و عقال و غیره، تماما با حاجی است. شتری برهنه به حاجی می دهد و
لوازم بار کردن او بر گردن حاجی است.
دویم: در جبل پنج قران از هر کس چادری دارد، هر چند بسیار کوچک باشد، در
وقت رفتن و پنج قران در مراجعت.
سیم: به اسم چاووش و جارچی از هر کجاوه پنج قران و از سرنشین دو قران و نیم
در رفتن و مثل آن در برگشتن.
چهارم: در جبل، وقت مراجعت از برای هر شتری که به حاجی می دهند دو قران و
نیم می گیرند به اسم ذهاب ساربانان؛ یعنی آذوقه راه او.
پنجم: گاهی دو حمله دار با هم شریک می شوند و حاج بسیاری بر می دارند و در
وقت گرفتنِ تنخواه، گاهی این شریک می گیرد و گاهی آن و حاجی به اطمینان شراکت و
غفلت از حیله حضرات، مطالبه قبض دیگری نمی کنند. پس یکی از آن دو در مکه معظمه
یا مدینه طیّبه از راه دریا بر می گردد یا می میرد و شریک دیگر منکر می شود رسیدن سهم
او از آن وجه به او؛ بلکه با بودن او هم گاهی منکر می شود و می گوید، تو خود دان با آن
شریک و معلوم است پس گرفتن پول از حمله دار امری است محال. گاهی در وقت صیغه
یکی از آنها حاضر است و تنخواه را دیگری می گیرد و در آخر کار آن که صیغه خوانده
مطالبه می کند؛ دیگری اگر فرار نکرده، مفلس است.
ششم: حمله دار چون در نزدیکی مکه معظمه [می رسد] پیش می افتد، به حاجی های
خود منّت می گذارد که به جهت شما منزل خوب می گیرم. پس منزلی دور از حرم می گیرد
به قیمت ارزان و به اسم صاحب خانه از حاجی چند مقابل آن می گیرد.
فصل دوازدهم [ تعدیات شیخ جبل ]
امیر حاج از روزی که از جبل به سمت نجف اشرف می آید و ایّام توقّف آنجا، و از
آنجا تا مکه و مراجعت به نجف و برگشتن به جبل، خرجش از اَکْل و شُرْب و کرایه منزل
در مکه و عطایا به حسب شأن و خرج نوکرهایش، تماما بر حمله دارها است، بدون تعیین
مقدار؛ هرچه می خَرَد و می خُورَد و می دهد، بر حمله دار حواله می کند و این را خرج بیرق
می گویند و بر حمله دار به حسب عدد حاجی که دارد تقسیم می شود، و از اعیان حاج، از
شاهزاده و رجال دولت و علما و تجّار و معتبرین تعارفات کلّی می گیرد، از شال و غیره؛
و علاوه بر اینها، خود جماعتی از حاج را به نحو حمله داریه بر می دارد در مقاطعه تمام،
و از برای آنها خاوه نمی دهد، و اگر بدهد از برای بعضی، آن هم اندکی؛ و به آن مخارج و
این مداخل قانع نیست؛ از چند راهِ تعدّی دیگر مداخلات کلّیه می نماید:
اوّلا: از پیاده ها که در حاجند، بعضی وقتی استطاعت و محبّت مال و کثرت اشتغال
مانع شد ایشان را از حج کردن، چون مال تلف شد، متنبّه شده، حال به هر ذلّت است در
مقام ادای این تکلیف برآمده، چنانچه از شرع رسیده؛ و بعضی شوق زیارت بیت اللّه
الحرام و مرقد حضرت خاتم الانبیاء و ائمه انام علیهم السلام ایشان را محرّک شده، به راه
می افتند و مهیّای هرگونه صدمه می شوند و بعضی دستشان از همه کاسبی کوتاه، ناچار
نایب حج می شوند. وجه نیابت قدری نقد [ است ] که باید به قرض و خرج خانه بدهند؛
باقی نسیه یا وجه کمی که قابل کرایه کشتی و شتر نیست، پیاده می روند؛ و غیر ایشان از
فقراء که به حسب قرار امیر حاج با کارپرداز مقیم بغداد از جمی
چرا پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل بهترین انتخاب برای ارائههای شماست؟
در دنیای رقابتی امروز، ارائهای جذاب و حرفهای میتواند تأثیر بزرگی در جلب توجه مخاطبان داشته باشد. فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل با طراحی منظم، زیبا و استاندارد به شما کمک میکند تا محتوای خود را به شیوهای خیرهکننده و اثرگذار ارائه دهید. این فایل با جزئیات دقیق و ساختار حرفهای، ابزاری مطمئن برای موفقیت در ارائههای شماست.
ویژگیهای برتر فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل:
- طراحی بینقص و خلاقانه: تمام جزئیات پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل با دقت طراحی شدهاند تا نیازهای ارائههای تخصصی شما را برآورده کند.
- ساختاری ساده و منظم: محتوا در پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل به گونهای سازماندهی شده که بهراحتی خوانده شود و مفاهیم به صورت شفاف انتقال یابد.
- جلوههای بصری منحصربهفرد: استفاده از رنگهای هماهنگ و گرافیکهای حرفهای، فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل را از سایر فایلها متمایز میکند.
- کاربرد گسترده: پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل برای جلسات کاری، پروژههای علمی و حتی تدریس بسیار مناسب است.
- امکان ویرایش آسان: پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل به شما اجازه میدهد تغییرات دلخواه خود را با سرعت و سهولت اعمال کنید.
چطور با پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل بهترین نتیجه را کسب کنید؟
برای داشتن یک ارائه حرفهای و بدون نقص، کافی است پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل را دانلود کرده و به کار ببرید. این فایل آماده به شما امکان میدهد که تنها با چند کلیک ساده، اسلایدها را مطابق نیاز خود تغییر دهید و از طراحی حرفهای آن بهرهمند شوید.
انتخابی عالی برای همه کاربران:
فرقی نمیکند که دانشجو، مدرس یا متخصص باشید؛ پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل به شما کمک میکند تا محتوای خود را به شکلی ساده و حرفهای ارائه دهید. با صرفهجویی در زمان، کیفیت ارائه شما ارتقا مییابد و مخاطبان تحت تأثیر قرار میگیرند.
چرا به ما اعتماد کنید؟
پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل با توجه به نیازهای واقعی کاربران طراحی شده است. تیم ما با بررسی بازخوردها محصولی ارائه کرده که از نظر محتوا و طراحی بینقص است. ما تضمین میکنیم که فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل شما را ناامید نخواهد کرد و در صورت نیاز، پشتیبانی کامل ارائه میدهیم.
همین حالا فایل پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل را دانلود کنید:
اگر به دنبال ارائهای متمایز، حرفهای و تأثیرگذار هستید، پاورپوینت تير اجل در صدمات راه جبل همان چیزی است که نیاز دارید. فرصت را از دست ندهید و همین حالا آن را دریافت کنید تا یک تجربه خاص و فراموشنشدنی داشته باشید.
شماره پشتیبانی برای ارسال اس ام اس : 09054791747